نقش قدرتمند زنان در مبارزات یک سال اخیر برای تغییر شرایط موجود در ایران، رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوب آن را با چالش جدی مواجه کرده است. با پیدایش شورش های حق خواهی در ایران، به ویژه در یک صد سال گذشته، از انقلاب مشروطه به بعد، زنان به طور جدی و فراگیر به عرصه مبارزات اجتماعی گام نهادند و با رشد جمعیت و فراگیر شدن آموزش و تحصیلات عالی، گام های موثری در تغییرات اجتماعی برداشتند.
با پیدایش جنبش های اجتماعی و روشنگری در ایران، مطالبات برابری طلبانه زنان، به یک نماد تحول خواهی و مبارزه اجتماعی در تمامی سطوح جامعه، از محیط زندگی تا محیط کار و دانشگاه، تبدیل شد. حضور گسترده دختران و زنان جوان در عرصه های مبارزات اجتماعی، به ویژه در دانشگاه، حاکمان زن ستیز اسلامی حاکم بر ایران را برای محدود کردن زنان در جامعه به تکاپو انداخت. آن ها با استفاده از قوانین و آموزهای دینی و ارتجاعی ، تلاش می کنند مانع حضور زنان در عرصه های اجتماعی، به ویژه مبارزه آنان علیه جمهوری اسلامی شوند.
طرح "عفاف و حجاب" یکی از طرح هائی است که رژیم اخیرا برای مقابله با حضور فعال زنان در جامعه در دستور کار خود قرار داده است. با بسط این قانون ارتجاعی، جمهوری اسلامی می خواهد برسر راه پشرفت زنان در امور اجتماعی و سیاسی موانع بیشتری شود. زنان نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند، محدود کردن آن ها، به معنی محدود کردن فعالیت های نیمی از مردم ایران در تمامی عرصه های اجتماعی و سیاسی است. از این رو، انواع و اقسام کارگزاران حکومت از امام جمعه تا فرماندهان سپاه، خواستار تشدید سرکوب زنان شده اند.
زنان در ایران، علاوه بر مشکلات بی حصر و حد موجود در جامعه، نظیر بیکاری، بی حقوقی در مقابل مردان، وابستگی اقتصادی به مردان و نابرابری در مقابل قانون، هدف مضاعف سرکوب های اجتماعی و قوانین مردسالار و دینی حاکم بر ایران هستند. در بهترین حالت و طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، در نقش مادر و همسر ظاهر می شوند. تلاش جمهوری اسلامی بر این است با سرکوب زنان و خانه نشین کردن آن ها بخشی از مبازات اجتماعی علیه خود را خنثی نماید. بدون شک بخشی از جامعه که بیشترین فشار را تحمل می کند بیشترین انگیزه را هم برای رهایی از این فشار دارد و نقش و پررنگ زنان در مبارزات اجتماعی در ایران از همین روست .
زنان در ایران در بی حقوق مطلق به سر می برند. هم به عنون زن سرکوب می شوند و هم به عنوان بخشی از طبقه فرودست جامعه. از این رو، مبارزه برای رفع ستم از زنان، بخشی از مبارزات عمومی برای برقراری آزادی، عدالت اجتماعی و برایری طبقاتی در ایران است. بدون رفع ستم از زنان، بدون حضور زنان در مبارزات اجتماعی، هیچ تغییر اساسی و انسانی در جامعه ایران رخ نخواهد داد.
اگرچه نظام ضد زن و مردسالار در ایران ریشه ای هزاران ساله دارد و برای کالبد شکافی آن باید تاریخی قطور از زن ستیزی را ورق زد و جمهوری اسلامی هم از ابتدای به قدرت رسیدنش به اين تاريخ زن ستیز متکى شد و آن را به يک نظام آپارتايد جنسى با قوانین واپسگرای اسلامی ارتقا داد، اما روند اذیت و آزار زنان در یک دهه اخیر به شدت افزایش یافته است و در مقابل آن نیز مبارزات زنان از رشد چشمگیری برخوردار بوده است.
هر چند روز یکبار، شماری از فعالان جنبش زنان را دستگیر و زندانی می کنند، اما سرکوب هرگز قادر نبوده جنبش زنان را که بخشی از جنبش اجتماعی در ایران است به سکوت بکشاند. زنان به اشکال مختلف نارضایتی خود را نسبت به حکومت اسلامی و قوانین زن ستیز آن اعلام می کنند. آن ها حتی حجاب اسلامی را به مسخره گرفته اند. نسل جوان حجاب اجباری را با ابتکارات مختلف به پدیده مبارزاتی دیگری بدل کرده است.
تمامی اقدامات محدود کننده و سرکوبگرانه، دستگیری، زندان و شکنجه در سی سال گذشته نتوانست زنان را از خواسته های برحق خود دور کند. مردم و به ویژه زنان دائما در مبارزه و کشمکش با رژیم جمهوری اسلامی و قوانین ضدبشری آن، نظیر حجاب اسلامی، سنگسار و اعدام هستند.
مبارزه مشترک زنان و مردان علیه رژیم آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی و تمامی تبعیضات و قوانین ضدانسانی آن به بخشی از مبارزات اجتماعی در ایران تبدیل شده است. مردم برای رسیدن به یک جامعه انسانی عاری از ظلم و ستم ناچار هستند مبارزه علیه رژیم را در همه ی ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دنبال کنند. آزادی زنان بدون رهائی طبقاتی، بدون مبارزه علیه تمامیت رژیم جمهوری اسلامی و نظام حاکم برایران و ایجاد یک جامعه نوین بدون بهره کشی انسان از انسان امکان پذیر نخواهد بود.